شناخت كوتاه از حضرت مهدى(عج)
نام: محمّد.
پدر: امام حسن عسكرى(ع).
مادر: نرجس.
القاب: حجت ، خاتم ، صاحب الزّمان ، قائم ، منتظَر ، و از همه مشهورتر مهدى.
شكل: چون ستاره درخشان نورانى ، و داراى خالى سياه بر گونه راست .
زاد روز: شب نيمه شعبان 255 ، هنگام طلوع فجر.
زادگاه: شهر سامراء.
غيبت صغرى: از سنّ پنج سالگى به مدّت 69 سال.
نمايندگان: چهار نفر از شخصيّت هاى شيعه به نامهاى:
1 ــ ابو عمرو ، عثمان بن سعيد بن عمرو عمرى اسدى ، وكيل و نماينده پيشين امام هادى و امام عسكرى عليهما السّلام.
2 ــ فرزند او ، ابو جعفر ، محمد بن عثمان بن سعيد ، در گذشته 304.
3 ــ أبوالقاسم ، حسين بن روح بن ابى بحر نوبختى ، در گذشته 326.
4 ــ ابوالحسن على بن محمد سمرى ، در گذشته 329.
محل اقامت نامبردگان بغداد ، و كليّه امور شيعيان و خواسته ها و نامه هاى آنان به وسيله اين چهار نفر انجام و ردّ و بدل مى شد و آرامگاه آنان نيز در بغداد مشهور است.
غيبت كبرى: با در گذشت چهارمين نماينده و سفير آن حضرت از سال 329 آغاز گرديد و تا به هنگام فرمان الهى مبنى بر اجازه ظهور و قيام آن بزرگوار ، همچنان ادامه خواهد داشت.
هنگام ظهور: آنگاه كه منادى حقّ از جانب آسمان ندا دهد: حقّ با آل محمّد است. نام مهدى بر سر زبانها افتد، مردم دلباخته او شوند و از كسى جز او سخن نگويند.
محل ظهور: مكّه معظّمه.
محل بيعت ( تعهّد مردم در پيروى از امام ): مسجدالحرام ، ميان ركن و مقام.
نشانى: فرشته اى از بالاى سر او فرياد مى زند: اين مهدى است ، او را پيروى كنيد.
يادگار أنبياء: انگشتر سليمان در انگشت او ، عصاى موسى در دستش ، و بطور خلاصه آنچه خوبان همه دارند او تنها دارد.
ياران: سيصد و سيزده نفر ( به عدد اصحاب بدر ) ، افرادى باشند كه هسته مركزى زمامدارى او را تشكيل دهند و در حقيقت كارگردانان اصلى قيام مهدى(ع) ، و كارگزاران درجه اوّل انقلاب جهانى اسلام خواهند بود كه از اطراف جهان به دور حضرتش گرد آيند.
روش حكومتى: بر اساس قرآن و سيره پيامبر(ص) و امامت اميرمؤمنان(ع).
شعاع و دامنه حكومت: سراسر جهان را فرا گيرد و زمين را از عدل و داد پر كند در حالى كه از جور و ستم پر شده باشد.
مركز حكومت: مسجد كوفه ، ــ مركز خلافت و حكومت جدّ بزرگوارش على(ع) ــ .
چگونگى پيروزى بر دشمنان: همانند پيروزى جدّ عالى مقامش پيامبر اكـرم(ص) بر كافران و مشركـان ، خداوند او را با گـروههاى منظّم هزاران نفرى از فرشتگان كه از آسمان فرود می آيند و كه داراى نشان مخصوص بودند مدد می هد و نيز در جبهه هاى جنگ ياريش می كند ، آنچنان كه مؤمنان را در حال شكست در بدر و ديگر جبهه هاى فراوان و روز تاريخى حنين يارى و پيروز فرمود و در جنگ احزاب ، رعب و وحشت در دل كفار و مشركان فرو ريخت.
مدت زمامدارى: روايات كه ـ اكثراً مربوط به اهل تسنّن است ـ در اين باره باختلاف سخن گفته ، امّا به عقيده شيعه خدا آگاه است.
وزير و معاون: عيسى(ع) از آسمان فرود آيد و به عنوان وزير با حضرتش همكارى نمايد.
بركات حكومت و رهبرى او: درهاى خير و بركت از آسمان به روى مردم گشوده شود، عمرها به درازا كشد، مردم همه در رفاه و بى نيازى بسر برند، شهرها همه بر اثر آبادانى و سرسبزى به هم پيوسته گردند ، آنچنان كه مسافران را به برداشتن توشه نيازى نخواهد بود، و اگر زنى يا زنانى تنها از مشرق به مغرب روند كسى را با آنها كارى نباشد.
راه شناخت مهدى (عليه السلام)
براى شناخت حضرت مهدى (عليه السلام) و ويژگى هاى شخصى و كيفيت غيبت و ظهور او هيچ وسيله اى بهتر از آيات شريفه قرآن كريم و روايات معصومين (عليهم السلام)نيست. با اينكه در اين زمينه و با اتكاى به همين آيات و روايات، بيش از هزار كتاب و رساله نوشته شده است بازهم به طور يقين مى توان گفت كه در تمامى آنها، جز بخش كوچكى از معارف مربوط به اين آخرين ذخيره الهى، تبيين نشده است. زيرا ابعاد وجودى او را ـ همچنان كه در باره اميرالمؤمنين (عليه السلام)فرموده اند ـ كسى جز خدا و پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)به تمام و كمال نشناسد. و باز كلام خدا و پيامبر و اهلبيت را هركسى به درستى فهم نتواند كرد.
علاوه بر اين، خاصيت دوران غيبت است كه نمى توان مطمئن بود كه همه فرمايشات آنان به ما رسيده باشد.
با اين همه، آنچه در پى مى آيد تنها مرورى بر پاره اى عناوين و ذكر نمونه هايى در هر باب است. بسان بر گرفتن قطره هايى از دريايى بى كرانه، كه گفته اند:
آب دريا را اگر نتوان كشيد***هم به قدر تشنگى بايد چشيد
اسامى و اوصاف و القاب حضرت مهدى عليه السلام
مرحوم ثقة الاسلام نورى در بيان اسماء شريفه امام عصر (عليه السلام)، با استناد به آيات و روايات و كتب آسمانى پيشين و تعبيرات راويان و تاريخ نگاران تعداد يكصد و هشتاد و دو اسم و لقب براى حضرت مهدى(عليه السلام)ذكر مى كند و مدّعى است كه در اين مقام، از استنباط هاى شخصى و استحسان هاى غير قطعى خوددارى نموده است كه در غير اين صورت چندين برابر اين اسماء و القاب، قابل استخراج از كتب مختلفه بود. كه از آن جمله است:
محمّد، احمد، عبداللّه، محمود، مهدى، برهان، حجّت، حامد، خلف صالح، داعى، شريد صاحب، غائب، قائم، منتظر و... .
كنيه هاى آن حضرت عبارتند از:
ابوالقاسم (هم كنيه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم))، ابوعبداللّه، اباصالح كه مرحوم نورى ابو ابراهيم، ابوالحسن و ابوتراب را نيز از كنيه هاى ايشان شمرده است.
در اينجا به ذكر پاره اى عناوين و صفات كه در ضمن زيارتهاى مختلفه و ادعيه مربوط به حضرت مهدى (عليه السلام) مورد تصريح قرار گرفته است اشاره داريم، با اين اميد كه دقّت و تأمّلى در آنها، ما را با شئونات مختلفه آن بزرگوار آشنا ساخته و مقاماتى را كه غالباً از لسان معصومين(عليهم السلام) در ضمن اين دعاها و زيارتها براى امام دوازدهم(عليه السلام)بر شمرده شده براى مان روشن تر سازد.
قابل ذكر اينكه تمام اين عناوين و اوصاف بطور خاص در مورد حضرت مهدى(عليه السلام)وارد گرديده، اگرچه بسيارى از آنها در مورد ساير امامان بزرگوار اسلام(عليهم السلام)نيز مى تواند مصداق داشته باشد.
ديگر اينكه، آنچه ذكر مى شود نه به ادّعاى اسم يا لقب آن حضرت، بلكه به عنوان بهرهورى از تعابير موجود در نصوص زيارت و دعاست، اعم از اينكه واژه اى مفرد يا جمله اى توصيفى باشد.
بقيّة اللّه: باقيمانده خدا در زمين.
خليفة اللّه: جانشين خدا در ميان خلايق.
وجه اللّه: مظهر جمال وجلال خدا، سمت و سوى الهى كه اولياى حق رو به او دارند.
باب اللّه: دروازه همه معارف الهى، درى كه خدا جويان براى ورود به ساحت قدس الهى، قصدش مى كنند.
داعى اللّه: دعوت كننده الهى، فرا خواننده مردم به سوى خدا، منادى راستين هدايت الى اللّه.
سبيل اللّه: راه خدا، كه هركس سلوكش را جز در راستاى آن قرار دهد سر انجامى جز هلاكت نخواهد داشت.
ولى اللّه: سر سپرده به ولايت خدا و حامل ولايت الهى، دوست خدا.
حجة اللّه: حجّت خدا، برهان پروردگار، آن كس كه براى هدايتِ در دنيا، و حسابِ در آخرت به او احتجاج مى كنند.
نور اللّه: نور خاموشى ناپذير خدا، ظاهر كننده همه معارف و حقايق توحيدى، مايه هدايت رهجويان.
عين اللّه: ديده بيدار خدا در ميان خلق، ديدبان هستى، چشم خدا در مراقبت كردار بندگان.
سلالة النّبوّة: فرزند نبوّت، باقيمانده نسل پيامبران.
خاتم الاوصياء: پايان بخش سلسله امامت، آخرين جانشين پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم).
علم الهدى: پرچم هدايت، رايت هميشه افراشته در راه اللّه، نشان مسير حقيقت.
سفينة النّجاة: كشتى نجات، وسيله رهايى از غرقاب ضلالت، سفينه رستگارى.
عين الحيوة: چشمه زندگى، منبع حيات حقيقى.
القائم المنتظر: قيام كننده مورد انتظار، انقلابى بى نظيرى كه همه صالحان چشم انتظار قيام جهانى اويند.
العدل المشتهر: عدالت مشهور، تحقق بخش عدالت موعود.
السيف الشاهر: شمشير كشيده حق، شمشير از نيام بر آمده در اقامه عدل و داد.
القمر الزّاهر: ماه درخشان، ماهتاب دلفروز شبهاى سياه فتنه و جور.
شمس الظلاّم: خورشيد آسمان هستى ظلمت گرفتگان، مهر تابنده در ظلمات زمين.
ربيع الأنام: بهار مردمان، سر فصل شكوفايى انسان، فصل اعتدال خلايق.
نضرة الأيّام: طراوت روزگار، شادابى زمان، سرّ سرسبزى دوباره تاريخ.
الدين المأثور: تجسّم دين، تجسيد آيين بر جاى مانده از آثار پيامبران، خودِ دين، كيان آيين، روح مذهب.
الكتاب المسطور: قرآن مجسّم، كتاب نوشته شده با قلم تكوين، معجزه پيامبر در هيئت بشرى.
صاحب الأمر: دارنده ولايت امر الهى، صاحب فرمان و اختياردار شريعت.
صاحب الزمان: اختيار دارِ زمانه، فرمانده كل هستى به اذن حق.
مطهّر الأرض: تطهير كننده زمين كه مسجد خداست، از بين برنده پليدى و ناپاكى از بسيط خاك.
ناشر العدل: برپا دارنده عدالت، بر افرازنده پرچم عدل و داد در سراسر گيتى.
مهدى الامم: هدايتگر همه امّت ها، راه يافته راهنماى همه طوايف بشريت.
جامع الكَلِم: گردآورنده همه كلمه ها بر اساس كلمه توحيد، وحدت بخش همه صفها.
ناصر حق اللّه: ياريگر حقِ خدا، ياورِ حقيقت.
دليل ارادة اللّه: راهنماى مردم به سوى مقاصد الهى، راه بلد و راهبر انسانها در راستاى اراده خداوند.
الثائر بأمر اللّه: قيام كننده به دستور الهى، بر انگيخته به فرمان پروردگار، شورنده بر غير خدا به امر خدا.
محيى المؤمنين: احياگر مؤمنان، حياتبخش دلهاى اهل ايمان.
مبير الكافرين: نابود كننده كافران، درهم شكننده كاخ كفر، هلاك كننده كفار.
معزّ المؤمنين: عزّت بخش مؤمنان، ارزش دهنده اهل ايمان.
مذلّ الكافرين: خوار كننده كافران، درهم شكننده جبروتِ كفر پيشگان.
منجى المستضعفين: نجات دهنده مستضعفان، رهايى بخش استضعاف كشيدگان.
سيف اللّه الّذى لاينبو: شمشير قهر خدا كه كندى نپذيرد.
ميثاق اللّه الّذى أخذه: پيمان بندگى خدا كه از بندگان گرفته شده.
مدار الدهر: مدار روزگار، محور گردونه وجود، مركز پيدايش زمان.
ناموس العصر: نگهدارنده زمان، كيان هستى دوران.
كلمة اللّه التامه: كلمه تامّه خداوند، حجّت بالغه الهى.
تالى كتاب اللّه: تلاوت كننده كتاب خدا، قارى آيات كريمه قرآن.
وعداللّه الّذى ضمنه: وعده ضمانت شده خدا، پيمان تخلّف ناپذير الهى.
رحمة اللّه الواسعة: رحمت بى پايان خدا، لطف و رحمت بى كرانه پروردگار رحمت گسترده حق.
حافظ اسرار رب العالمين: نگهبان اسرار پروردگار، حافظ رازهاى ربوبى.
معدن العلوم النبويّه: گنجينه دانش هاى پيامبرى ـ خزانه معارف نبوى.
نظام الدين: نظام بخش دين.
يعسوب المتقين: پيشواى متقين.
معزّ الاولياء: عزت بخش ياران.
مذلّ الأعداء: خوار كننده دشمنان.
وارث الانبياء: ميراث بر پيامبران.
نور ابصار الورى: نور ديدگان خلايق.
الوتر الموتور: خونخواه شهيدان.
كاشف البلوى: بر طرف كننده بلاها.
المعد لقطع دابر الظلمه: مهيّا شده براى ريشه كن كردن ظالمان.
المنتظر لاقامة الأمت و العوج: مورد انتظار براى از بين بردن كژيها و نادرستى ها.
المترجى لازالة الجور و العدوان: مورد آرزو براى بر طرف كردن ستم و تجاوز.
المدّخّر لتجديد الفرائض و السنن: ذخيره شده براى تجديد واجبات و سنن الهى.
المؤمّل لاِحياء الكتاب وحدوده: مورد اميد براى زنده ساختن دوباره قرآن و حدود آن.
جامع الكلمة على التقوى: گرد آورنده مردم بر اساس تقوى.
السبب المتصل بين الأرض و السماء: واسطه بين آسمان و زمين، كانال رحمت حق بر خلق.
صاحب يوم الفتح و ناشرراية الهدى: صاحب روز پيروزى و بر افرازنده پرچم هدايت.
مؤلف شمل الصلاح و الرضا: الفت دهنده دلها بر اساس رضايت و درستكارى.
الطالب بدم المقتول بكربلا: خونخواه شهيد كربلا.
المنصور على من اعتدى عليه وافترى: يارى شده عليه دشمنان وافترا زنندگان.
المضطرّ الّذى يجاب اذا دعى: پريشان و درمانده اى كه چون دعا كند دعايش مستجاب شود. موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسبها: <-TagName->
نابرده رنج گنج میسر نمی شود
No pain, no gain
نوش دارو پس از مرگ سهراب !
After death, the doctor
خواستن توانستن است
Where there is awill there is way
قلم در کف دشمن است
He isn't so black as he's painted
رو که نیست سنگ پای قزوین است
Beggar's bags are bottomless
به دشت آهوی ناگرفته مبخش
Catch the bear before you sell his skin
آرامش قبل از طوفان
After storm cames calms
پا توی یک کفش کردن
Harp on one string
آبشان تو یک جوی نمیرود
They will never go in double harness
میانه روی بهترین کارهاست
Neither extreme is good
پایت را به اندازه گلیمت دراز کن
Cut your coat according to your cloth
هرکه بامش بیش برفش بیشتر
A great ship must have deep water
در را قفل کن همسایه ات را دزد نکن
Better a lock than doubt
چیزی که نپرسند تو از پیش مگوی
Speak when you are spoken to
نظافت قسمتی از ایمان است
Cleanliness is next to godliness
نو که اومد به بازار كهنه شده دل آزار
Out with the old, in with the new
هرکه ترسید مرد، هركه نترسید برد
Nothing venture, nothing have
ارزان خرى، انبان خرى
Dont buy everything that is cheap
آشپز كه دو تا شد آش یا شور میشه یا بی نمك
Too many cooks spoil the broth
انگار آسمون به زمین افتاده
It is not as if the sky is falling
اندكى جمال به از بسیارى مال
Beauty opens locked doors
آدم عجول كار را دوباره میكنه
Hasty work, Double work
آدم دانا به نشتر نزند مشت
A wise man avoids edged tools
آدم ترسو هزار بار مى میره
Cowards die Many times Before Their Death
كس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من
You want a thing done,do it yourself
آب رفته به جوى باز نمى گردد
What is done can not be undone
آب از سرش گذشته
It is all up with him
آب ریخته جمع شدنى نیست
Dont cry over the spilled milk
آب در كوزه و ما تشنه لبان میگردیم
We seek water in the sea
در بیابان لنگه کفش کهنه نعمت است
Something is better than nothing
Haste is from the Devil
کاچى به از هيچى
Somthing is better than nothing
گذشتها گذشته
Let bygones be bygones
مستى و راستى
There is truth in wine
نوکه اومدبه بازار كهنه شد دل آزار
Out with the old,in with the new
هر فرازى را نشيبى است
High places have their precipices
هرکه ترسید مرد ,هركه نترسيد برد
Nothing venture , nothing have
همه کاره و هیچكاره
Jack of all trades and master of none
ارزان خرى , انبان خرى
Dont buy everything that is cheap
آشپز كه دوتاشدآش يا شورميشه يا بينمك
Too many cooks spoil the broth
انگار آسمون به زمين افتاده
It is not as if the sky is falling<span dir="rtl" lang="FA" style="line-height: 115%; font-family: "Arial","sans-serif"; font-size: 11pt; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-fareast-font-family: Calibri; mso-fareast-theme-font: minor-latin; mso-hansi-font-family: Calibri
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسبها: <-TagName->
زنده بودن را به بیداری بگذرانیم که سالها به اجبار
خواهیم خفت (دکتر شریعتی)
در عجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم
زندگی می کنند و بر حسینی می گریند که آزادانه
زیست و آزادانه مرد.
دکتر علی شریعتی
انسان مجبور نیست حقایق را بگوید ولی مجبور است
چیزی را که می گوید حقیقت داشته باشد
علی شریعتی
"خدایا چگونه زندگی کردن را به من بیاموز چگونه
مردن را خود خواهم آموخت - دکتر شریعتی"
"تهمت و دروغ را دشمن سفارش میدهد و منافق
میسازد و عوام فریب پخش میکند وعامی انرا میپذیرد
(دکتر علی شریعتی)"
"خدایا شهرت منی را که میخواهم باشم قربانی منی
را که: میخواهند باشم نکند * شریعتی"
"زمانی مصاحبه گری از معلم صداقت و صمیمیت دکتر
علی شریعتی پرسید :
به نظر شما چه لباسی را به زن امروز بپوشانیم ؟
دکتر علی شریعتی در جواب گفتند : نمیخواهد لباسی
بدوزید و بر تن زن امروز نمائید . فکر زن را اصلاح کنید
او خود تصمیم میگیرد که چه لباسی برازنده اوست"
"دکتر علی شریعتی:انسان به اندازه ای که به مرحله
انسان بودن نزدیک می شود ،احساس تنهایی
بیشتری می کند"
"انسان عبارت است از یک تردید. یک نوسان دائمی.
هر کسی یک سراسیمگی بلاتکلیف است. (دکتر
شریعتی)"
-"خداوندا من با تمام کوچکیم یک چیز از تو بیشتر دارم
و آن هم خدای است که من دارم و تو نداری
دکتر شریعتی"
"هر کس بد ما به خلق گوید ما چهره دل نمی
خراشیم ما خوبی او به خلق گوییم تا هردو دروغ گفته
باشیم (دکتر علی شریعتی)"
"خدایا هر که را عقل دادی ، چه ندادی؟ و هر که را
عقل ندادی ، چه دادی؟؟؟
دکتر شریعتی"
با شیطان هم داستان شدم تا در برابر هیچ آدمی سر
تسلیم فرود نیاورم.
هرگز از کسی که همیشه با من موافق بود ، چیزی
یاد نگرفتم . . .
( دکتر علی شریعتی )
دکتر شریعتی: مادرم میگفت عاشقی یک شب است
و پشیمانی هزار شب؛ هزار شب است پشیمانم که
چرا یک شب عاشقی نکرده ام
گاه گاهي به يادت غزلي مي خوانم تانگويي که دلم
غافل از آن عهدو وفاست .خوب رويان همه گر بادل من
خوب شوند خوب من، با همه خوبان حساب
توجداست
یه مرداب برای بدست آوردن یه نیلوفر سالها میخوابه
تا آرامش نیلوفر به هم نخوره پس اگرکسی رو دوست
داری برای داشتنش حتی شده سالها صبر کن
بزرگترین اقیانوس آرام است آرام باش تا بزرگترین
باشی
گریستم ، گفتند بهانه است
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسبها: <-TagName->
**زندگی مثل دوچرخه سواری می مونه ..واسه حفظ تعادلت همیشه باید در حرکت باشی ….آلبرت انیشتین
—————————
**جرج آلن: اگر کسی را دوست داری، به او بگو. زیرا قلبها معمولاً با کلماتی که ناگفته میمانند، میشکنند
—————————
**میان انسان و شرافت رشته باریکی وجود دارد و اسم آن قول است . توماس براس
—————————
**شریف ترین دلها دلی است که اندیشه ی آزار کسان درآن نباشد. زرتشت
—————————
**ملاصدرامی گوید: خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان اما به قدر فهم تو کوچک می شود و به قدر نیاز تو فرود می آید و به قدرآرزوی تو گسترده می شود و به قدر ایمان تو کارگشا می شود.
—————————
**روزی روزگاری اهالی یه دهکده تصمیم گرفتند تا برای نزول باران دعا کنند, در روز موعود همه مردم برای مراسم دعا در محلی جمع شدند و تنها یک پسر بچه با خودش چتر آورده بود و این یعنی ایمان.
—————————
**بدبختی تنها در باغچه ای که خودت کاشته ای می روید.
—————————
**وقتی که زندگی برات خیلی سخت شد، یادت باشه که دریای آروم، ناخدای قهرمان نمیسازه.
—————————
**شکسپیر: همیشه به کسی فکر کن که تو رو دوست دارد، نه کسی که تو دوستش داری **
—————————
دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است- دکتر علی شریعتی **
—————————
**اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید. (کورش کبیر)
—————————
**نویسنده معروفی می گوید: زن مانند کروات است هم زیبایی به مرد می بخشد و هم گلویش را فشار می دهد.
——————————————————
**چارلی چاپلین: وقتی زندگی ۱۰۰ دلیل برای گریه کردن به تو نشان میده تو ۱۰۰۰ دلیل برای خندیدن به اون نشون بده
—————————
**شکسپیر:عشق مثل آبه، می تونی تو دستات قایمش کنی ولی یه روز دستاتو باز می کنی می بینی همش چکیده بی اینکه بفهمی دستت پر ازخاطرست.
—————————
**زندگی مثل پیاز است که هر برگش را ورق بزنی اشکتو در می یاره.
—————————
**دکتر شریعتی: لحظه هارامیگذراندیم تابه خوشبختی برسیم غافل ازاینکه خوشبختی درآن لحظه هابودکه گذراندیم.
—————————
**انیشتین: اگر انسان ها در طول عمر خویش میزان کارکرد مغزشان یک میلیونیوم معده شان بود اکنون کره زمین تعریف دیگری داشت.
—————————
**تا چیزی از دست ندهی چیز دیگری بدست نخواهی آورد این یک هنجارهمیشگی است.
—————————
**چهار چیز است که قابل بازیابی نیست سنگ پس از پرتاب شدن، سخن پس
از گفته شدن، فرصت پس از از دست رفتن، و زمان پس از سپری شدن.
—————————
**اختلاف زن و مرد در این است که مردان همیشه آینده را می نگرنند وزنان گذشته را بخاطر می آورند.
—————————
- زن مخلوقی است که عمیق تر میبیند و مرد مخلوقی است که دورتر را میبیند.
—————————
عالم برای مرد یک قلب است و قلب برای زن عالمی است.
—————————
**عجب معلم سختگیری است این طبیعت که اول امتحان میگیرد بعد درس میدهد.
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسبها: <-TagName->
زن و مرد از راهی می رفتند، ماموران آنها را دیدند وآنها را خواستند!
پرسیدند شما چه نسبتی با هم دارید؟
زن و مرد جواب دادند زن و شوهریم
ماموران مدرک خواستند،
زن و مرد گفتند نداریم !
ماموران گفتند چگونه باور کنیم که شما زن و شوهرید ؟!
زن و مرد گفتند ...
برای ثابت کردن این امرنشانه های فراوانی داریم ... !
اول اینکه آن افرادی که شما می گویید دست در دست هم می روند،
ما دستهایمان از هم جداست!
دوم، آنها هنگام راه رفتن و صحبت کردن به هم نگاه می کنند،
ما رویمان به طرف دیگریست!
سوم آنکه آنها هنگام صحبت کردن و راه رفتن،با هم با احساس حرف می زنند،
ما احساسی به هم نداریم!
چهارم آنکه آنها با هم بگو بخند می کنند،
می بینید که، ما غمگینیم!
پنجم، آنها چسبیده به هم راه می روند،
اما یکی ازما جلوترازدیگری می رود!
ششم آنکه آنها هنگام با هم بودن کیکی، بستنی ای، چیزی می خورند،
ما هیچ نمی خوریم!
هفتم، آنها هنگام با هم بودن بهترین لباسهایشان را می پوشند،
ما لباسهای کهنه تنمان است.. !
هشتم، ...
ماموران گفتند
خیلی خوب،
بروید،
بروید،..
فقط بروید ... !
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسبها: <-TagName->
صفحه قبل صفحه بعد
.:
Weblog Themes By
Iran Skin :.
|